آداب آزاداندیشی در اسلام
آداب آزاداندیشی در اسلام
اگرچه در اینجا قصد ندارم درباره اهمیت آزاداندیشی بنویسم ولی نوشتن از آداب آزاداندیشی در اسلام، خود پرده از اهمیت و جایگاه آن نیز خواهد برداشت.
قرآن کریم موانع آزاداندیشی را به طرق مختلف بیان میکند. دوری از این موانع و به دام آنها نیفتادن از آداب آزاداندیشی خواهد بود. اگر آزاداندیشی را چنین تعریف کنیم که: "رهایی فکر و اندیشه از اسارتها و تحکمهای درونی و بیرونی و موانع رسیدن به حقیقت و اندیشیدن بدون سوق یافتن به نتیجههای از پیش تعیین شده خواه حق باشند خواه باطل." آنگاه انجام هر اقدامی برای دور ماندن از موانع دستیابی به حقیقت و رفتن به سمت نتیجههای از پیش تعیین شده از روشها و آداب آزاداندیشی خواهد بود. با این حساب، با یک مجموعه روشهای گسترده روبهرو هستیم و حق هم همین است که بسته به شرایط زمانی و بسته به افراد مختلف، روشها و آداب تغییر میکند. اما باید به مواردی که برای همه یکسان است و می تواند برای همه کاربرد داشته باشد توجه ویژه داشت. قرآن کریم به خوبی این موارد را برمیشمارد و ریشهیابی میکند.
پیروی نکردن از پدران و گذشتگان
با بررسی آیات قرآن میتوان فهمید که مشکل اصلی همه پیامبران سرسختی و تعصب کورکورانه امتها بر سر آموزههایی است که از طریق گذشتگان به آنها رسیده است. تقلید از پدران در فضایی که فرزندان در حمایت خانوادهها و قبیلهها بودهاند باعث شده بود که فرصت آزاداندیشی و به دنبال حقیقت رفتن از آنها سلب شود. قرآن کریم در موارد متفاوتی از این افراد و گروهها سخن میگوید و احتجاج پیامبران در برابر آنها را بیان میکند. قرآن از آنها میپرسد: اگر پدران و گذشتگان شما بر باطل بودند با این حال شما از آنها پیروی میکنید؟ به آیه 104 سوره مائده توجه کنید. وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ.[1]
خداوند با ایجاد سوال درباره حق یا باطل بودن عقاید و آموزههایی که این افراد آن را برای خود انتخاب کردهاند در واقع میخواهد فرصت آزاداندیشی را برای آنها فراهم آورد و تلنگری به آنها بزند تا درباره آنچه به عنوان عقیده و جهانبینی انتخاب کردهاند تأمل کنند.
در جایی دیگر خداوند تبعیت آنها از عقاید پدرانشان را با چیز دیگری زیر سوال می برد. میپرسد حتی اگر شیطان آنها را به عذاب دعوت کند باز آنها بر همین عقاید باقی خواهند بود.
[2]
اینکه افراد آنچه از پداران و گذشتگان به آنها رسیده است را حق انگاشتهاند، محدود به زمان حضور پیامبران در جوامع نیست. در همین روزگار نیز بسیاری، اعتقادات خود را از راه تقلید از پدر و مادر یا فضایی که در آن رشد کردهاند انتخاب میکنند. بدون آنکه درباره راستی و حقیقت آن فکر کنند. قرآن کریم با بیان این مشکل در جوامع پیشین، ما را از افتادن به این دام هشدار میدهد. تقلید از پدران و به عقاید آنها گردن نهادن نتیجهای از پیش تعیین شده است که با تعریف آزاداندیشی سازگار نیست هر چند آنچه پدران به آن اعتقاد داشتهاند حق باشد.
قرآن کریم در مواردی علت اینکه این افراد در برابر این سوال تسلیم نمیشدند را نیز به طور ضمنی بیان کرده است. آنها را به اختصار توضیح می دهم.
- رفاه طلبی بیش از اندازه: گروهی که در برابر این سوال موضع میگرفتند و دعوت پیامبران را اجابت نمیکردند افرادی بودند که به دنیا زدگی دچار شده بودند و یا به تعبیر قرآن از مترفین بودند. وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ في قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ (سوره زخرف/آیه 23)
[3]
- قدرت طلبی و ریاست طلبی: فرعونیان در پاسخ به درخواست موسی و عمران برای پذیرش حق آنها را به این متهم کردند که هدف شما از برگرندان ما از عقاید پدرانمان این است که حکومت را از دست ما خارج کنید. این گروه میدانستند که پذیرش حق و ایمان آوردن به تعالیم الهی قدرت و شوکت پوشالی آنها را خواهد شکست لذا با استفاده از سیاست «فرار به جلو» موسی و عمران را متهم کردند تا خود را منزه نشان دهند. به این آیه توجه کنید: قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ وَ ما نَحْنُ لَكُما بِمُؤْمِنينَ (سوره یونس/آیه 78)
- بیبندوباری و اباحیگری: گروهی آنچه از پدارنشان به آنها رسیده بود را حق فرض میکردند و اعمال سوء و بیبندوباری های خود را اینگونه توجیه می کردند که این دستور خداوند است. خداوند در سوره اعراف آیه 28 می فرماید: وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
[4]
پیروی نکردن از ظن
پیروی نکردن از بزرگان
از نصایح امام علی (ع) در نامه خود به امام حسن(ع) این است که بندگی و اسارت هیچ کس را نپذیرد. که این شامل مهمترین اسارتها و بندگی ها یعنی بندگی و اسارت اندیشه نیزمی شود. ایشان میفرماید: لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا.
[7]
پیروی نکردن از خواهشهای نفسانی
- فَإِنْ لَمْ يَسْتَجيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (سوره قصص/آیه 50
[9]
- بَلِ اتَّبَعَ الَّذينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ (سوره روم/آیه 29)
[10] - قُلْ إِنِّي نُهيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدينَ (سوره انعام/آیه 56)
[11]
خداوند در جایی دیگر آیین الهی پیامبر(ص) را آیینی بر اساس دلیل و برهان میخواند و راه و روش کسانی که به جای آزاداندیشی هوی و هوس بر آنها حکومت کرده است را زینت یافته اعمال بد آنها میداند. میفرماید:
أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ (سوره محمد/آیه 14
[12]
دور ماندن از هوی و هوس و پیروی نکردن از آنها در زبان قرآن به تقوی شهرت یافته است و خداوند برای کسی که تقوی را رعایت کند فرقان را تضمین کرده است. فرقان یعنی وسیله تشخیص حق از باطل. و مهمترین اصل در آزاداندیشی تشخیص حق از باطل است. بنابراین با توجه به آیه 29 سوره انفال (يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يجَْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا)[13] تاثیر و نقش تقوی و دوری از هوی و هوس در آزاداندیشی روشن تر میگردد.
با بررسی سیره و روش آزاداندیشان میتوان به دیگر روشها و آداب آزاداندیشی دست یافت. نمونه هایی از افرادی که در برابر آزاداندیشان موضع گرفتهاند و روشی که افراد آزاداندیش برای هدایت دیگران به کار برده اند میتواند راهنمای ما باشد.
مواجهه موسی و هارون با فرعون
سوره طه آیات 42 تا 53:
اذْهَبْ أَنتَ وَ أَخُوكَ بَِايَاتىِ وَ لَا تَنِيَا فىِ ذِكْرِى(42) اذْهَبَا إِلىَ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى(43) فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يخَْشىَ(44) قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نخََافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى(45) قَالَ لَا تخََافَا إِنَّنىِ مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَ أَرَى(46) فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنىِ إِسْرَ ءِيلَ وَ لَا تُعَذِّبهُْمْ قَدْ جِئْنَاكَ بَِايَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَ السَّلَامُ عَلىَ مَنِ اتَّبَعَ الهُْدَى(47) إِنَّا قَدْ أُوحِىَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلىَ مَن كَذَّبَ وَ تَوَلىَ(48) قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَامُوسىَ(49) قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَى كلَُّ شىَْءٍ خَلْقَهُ ثمَُّ هَدَى(50) قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولىَ(51) قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبىِّ فىِ كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبىِّ وَ لَا يَنسىَ(52) الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتىَ(53
[14]
- استفاده از ظرفیت فکری دیگران (اذْهَبْ أَنتَ وَ أَخُوكَ)
- اتقان کلام با استفاده از آیات و نشانه های حق (اذْهَبْ أَنتَ وَ أَخُوكَ بَِايَاتىِ)
- فراموش نکردن ذکر و یاد خدا (وَ لَا تَنِيَا فىِ ذِكْرِى)
- سخن گفتن به نرمی و ملایمت (فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يخَْشىَ)
- توکل کردن بر خداوند در برابر هجمهها و طغیانها(قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نخََافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى- قَالَ لَا تخََافَا إِنَّنىِ مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَ أَرَى)
- نسبت ندادن ندانسته ها به خداوند (قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولىَ- قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبىِّ فىِ كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبىِّ وَ لَا يَنسىَ)
- استفاده از دلایل عینی و قابل درک در لحظه گفتگو (الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتىَ)
انتخاب بهترین سخن و دلیل
امکان و فرصت تحقیق
- أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ هذا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَ ذِكْرُ مَنْ قَبْلي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ (سوره انبیاء/ آیه 24)
[16]
- أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (سوره نمل/ آیه 64)
[17] قرآن در جای دیگری به صراحت تمام به پیامبر(ص) دستور میدهد تا اگر کسی از مشرکین خواست کلام الهی را بشنوند به او پناه و فرصت دهد تا کلام خداوند را بشنود و درباره آن تامل کند. خداوند به طور ضمنی تاکید میکند که اندیشیدن نیازمند فرصت است لذا به پیامبر دستور می دهد تا او را به جایگاه امن خود برساند. به آیه توجه کنید: وَ إِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتىَ يَسْمَعَ كلََامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَالِكَ بِأَنهَُّمْ قَوْمٌ لَّا يَعْلَمُونَ(سوره توبه/ آیه 6)
[18]
با بررسی آیات قبل و با توجه به اینکه این آیه در سوره توبه است میفهمیم که این دستور در زمانی داده شده است که مسلمانان با مشرکین در حال جنگ بودند، ولی هدایت یافتن و آزادی اندیشه آنقدر پر ارج است که جنگیدن با کسی که میخواهد سخن خدا را بشنود جایز نیست. با توجه به اینکه این آیه وجود آزادی اندیشه را برای مشرکین در حال جنگ تایید کرده است، به ارزش و از طرف دیگر لزوم آزادی اندیشه در جامعه اسلامی و برای مسلمانان میتوان پی برد.
درجای دیگر مساله تحدی درباره قرآن این مطلب را تایید میکند و به خوبی نشان میدهد که فرصت و امکان تحقیق باید به چه صورت باشد. خداوند به طرف مقابل خود اجازه میدهد تا از هر کس که دلخواه آنها باشد در راه مقابله با قرآن استفاده کنند.[19] و این به معنی ضرورت فضای باز و آزادانه برای تحقیق در تمامی مراحل است.
عدم محدودیت در طرح پرسشها
پذیرش حقیقت در صورت دستیابی به آن
[22]
پينوشتها:
[1] . و هنگامى كه به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل كرده، و به سوى پيامبر بياييد!»، مىگويند: «آنچه از پدران خود يافتهايم، ما را بس است!» آيا اگر پدران آنها چيزى نمىدانستند، و هدايت نيافته بودند (باز از آنها پيروى مىكنند)؟!
.[2] وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعيرِ (لقمان/21) ترجمه: و هنگامى كه به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل كرده پيروى كنيد!»، مىگويند: «نه، بلكه ما از چيزى پيروى مىكنيم كه پدران خود را بر آن يافتيم!» آيا حتّى اگر شيطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان كند (باز هم تبعيّت مىكنند)؟!
[3] . و اين گونه در هيچ شهر و ديارى پيش از تو پيامبر انذاركنندهاى نفرستاديم مگر اينكه ثروتمندان مست و مغرور آن گفتند: «ما پدران خود را بر آئينى يافتيم و به آثار آنان اقتدا مىكنيم.»
[4] . هنگامى كه كار زشتى انجام مىدهند مىگويند: «پدران خود را بر اين عمل يافتيم و خداوند ما را به آن دستور داده است!» بگو: «خداوند (هرگز) به كار زشت فرمان نمىدهد! آيا چيزى به خدا نسبت مىدهيد كه نمىدانيد؟!»
[5] . و بيشتر آنها، جز از گمان (و پندارهاى بىاساس)، پيروى نمىكنند (در حالى كه) گمان، هرگز انسان را از حقّ بىنياز نمىسازد (و به حق نمىرساند)! به يقين، خداوند از آنچه انجام مىدهند، آگاه است!
[6] . در آن روز كه صورتهاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از كار خويش پشيمان مىشوند و) مىگويند: «اى كاش خدا و پيامبر را اطاعت كرده بوديم!» (66) و مىگويند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند! (67) پروردگارا! آنان را از عذاب، دو چندان ده و آنها را لعن بزرگى فرما!(68)
[7] . نهج البلاغه نامه 31: بنده دیگری نباش درحالی که خداوند تو را آزاد آفریده است.
[8] . آيا ديدى كسى را كه هواى نفسش را معبود خود برگزيده است؟! آيا تو مىتوانى او را هدايت كنى (يا به دفاع از او برخيزى)؟
[9] . اگر اين پيشنهاد تو را نپذيرند، بدان كه آنان تنها از هوسهاى خود پيروى مىكنند! و آيا گمراهتر از آن كس كه پيروى هواى نفس خويش كرده و هيچ هدايت الهى را نپذيرفته، كسى پيدا مىشود؟! مسلّماً خداوند قوم ستمگر را هدايت نمىكند!
[10] . ولى ظالمان بدون علم و آگاهى، از هوى و هوسهاى خود پيروى كردند! پس چه كسى مىتواند آنان را كه خدا گمراه كرده است هدايت كند؟! و براى آنها هيچ ياورى نخواهد بود
[11] . بگو: «من از پرستش كسانى كه غير از خدا مىخوانيد، نهى شدهام!» بگو: «من از هوى و هوسهاى شما، پيروى نمىكنم اگر چنين كنم، گمراه شدهام و از هدايتيافتگان نخواهم بود!»
[12] . آيا كسى كه دليل روشنى از سوى پروردگارش دارد، همانند كسى است كه زشتى اعمالش در نظرش آراسته شده و از هواى نفسشان پيروى مىكنند؟!
[13] . اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيلهاى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مىدهد (روشنبينى خاصّى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت)
[14] . (اكنون) تو و برادرت با آيات من برويد، و در ياد من كوتاهى نكنيد! (42) بسوى فرعون برويد كه طغيان كرده است! (43) اما بنرمى با او سخن بگوييد شايد متذكّر شود، يا (از خدا) بترسد! (44) (موسى و هارون) گفتند: «پروردگارا! از اين مىترسيم كه بر ما پيشى گيرد (و قبل از بيان حق، ما را آزار دهد) يا طغيان كند (و نپذيرد)!» (45) فرمود: «نترسيد! من با شما هستم (همه چيز را) مىشنوم و مىبينم! (46) به سراغ او برويد و بگوييد: «ما فرستادگان پروردگار توايم! بنى اسرائيل را با ما بفرست و آنان را شكنجه و آزار مكن! ما نشانه روشنى از سوى پروردگارت براى تو آوردهايم! و درود بر آن كس باد كه از هدايت پيروى مىكند! (47) به ما وحى شده كه عذاب بر كسى است كه (آيات الهى را) تكذيب كند و سرپيچى نمايد!» (48) (فرعون) گفت: «پروردگار شما كيست، اى موسى؟!» (49) گفت: «پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده سپس هدايت كرده است!» (50) گفت: «پس تكليف نسلهاى گذشته (كه به اينها ايمان نداشتند) چه خواهد شد؟!» (51) گفت: «آگاهى مربوط به آنها، نزد پروردگارم در كتابى ثبت است پروردگارم هرگز گمراه نمىشود، و فراموش نمىكند (و آنچه شايسته آنهاست به ايشان مىدهد)! (52) همان خداوندى كه زمين را براى شما محل آسايش قرار داد و راههايى در آن ايجاد كرد و از آسمان، آبى فرستاد!» كه با آن، انواع گوناگون گياهان را (از خاك تيره) برآورديم. (53)
[15] . همان كسانى كه سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آنها پيروى مىكنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.
[16] . آيا آنها معبودانى جز خدا برگزيدند؟! بگو: «دليلتان را بياوريد! اين سخن كسانى است كه با من هستند، و سخن كسانى [پيامبرانى] است كه پيش از من بودند!» امّا بيشتر آنها حق را نمىدانند و به همين دليل (از آن) روى گردانند.
[17] . آيا معبودى با خداست؟! بگو: «دليلتان را بياوريد اگر راست مىگوييد!»
[18] . و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بينديشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا كه آنها گروهى ناآگاهند!
[19] . رجوع شود: سوره بقره/آیه 23 – سوره یونس/آیه 38 – سوره هود/آیه 13
[20] . سوره هود آیه 13.
[21] . سوره یونس آیه 38.
[22] . نهج البلاغه، خطبه 170.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :jamal5159
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}